saeed.8650@yahoo.com

saeed.8650@yahoo.com
گوگوش که به گفته خود یک بازیگر خواننده ست از اولین سالهای زندگی خود کارش را شروع کرد.گوگوش اولین کودکی بود که در ایران بازیگر شد. او در سن سه سالگی در اولین فیلم خود به نام بیم و امید به کارگردانی گرجی عبادیا در نقش نازی ایفای نقش کرد.گوگوش مثل خیلی از بازیگران یک شبه بازیگر نشد بلکه به مقتضی شغل پدرش بسیار با صحنه آشنا بود. صابر آتشین پدر گوگوش در کافه کریستال برنامه اجرا میکرد و گوگوش در گوشه ای به حرکات پدر چشم میدوخت و همین زمنه ساز هنرنمایی او در شبهای آینده شد. دیگر افتخار گوگوش این است که با آن سن کم آنچنان نقش آفرینی کرد که کار به جایی رسید که او در مدت یک سال 3-4 فیلم بازی میکرد. گوگوش نه تنها اولین بازیگر کودک ایران بود...بلکه نخستین خواننده ای بود که آوازه اش از ایران خارج شد...او توانست به عنوان نماینده آسیا در جشنواره بین المللی کن در فرانسه شرکت کند و در میان سایر خوانندگان پیروز شد و خواننده سال شد.اما ارزش این کار کی نمایان میشود؟ وقتی که متوجه بشوی که او به زبان مادری خود آواز نخواند...بلکه به زبانهای فرانسوی و ایتالیایی و انگلیسی و...برنامه اجرا کرد. نمیدانم...تا به حال شخصیت های اروپایی یا امریکایی علاقه مند به زبان فارسی را دیده اید یا نه...آنها که دکترای زبان فارسی را دارند به محض اینکه اولین کلمه از دهانشان بیرون بیاید دریایی از اشتباهات تلفظی هم به همراهش بیرون میاید. اما ببینید گوگوش چه تسلطی بر روی متن ترانه ها وریتمشان دارد که حتی در برابر خود فرانسوی زبانان یا ایتالیایی زبانان قد برافراشت و به زبان آنها حتی بهتر از خودشان آواز خواند و صفحه طلایی را بدست آورد. کاش به همین جا ختم میشد..اما باید بگم که شعرها برای گوگوش نوشته شده بود. خواندن ترانه ای برای اولین بار بسیار بسیار سخت تر از خواندن ترانه ای است که دیگری قبلا آن را خوانده. بعد از اهدا جوایز خبرنگاران به سوی گوگوش سرازیر میشوند و سوالاتی از او به زبان فرانسوی میپرسند.اما گوگوش در میان تعجب همگان جواب را به زبان انگلیسی بر گردان میکند و میگوید من فرانسه بلد نیستم.مگر امکان دارد...با قوائد زبانی یک کشور آشنا نباشی و به آن زبان ترانه بخوانی؟؟؟؟؟ بله...با وجود گوگوش امکان پذیر میشود...او آنچنان غرق در شعر میشود که گویی زبان مادری اوست.گوگوش در ایتالیا و فرانسه پس از فستیوال کان شهرتی عظیم یافته بود و اینک پای او به المان رسیده و صدای او از بزرگترین فرستنده ی المان پخش میشود..این افتخاری بزرگ است که صدای گوگوش ایران نه از یک فرستنده ی محلی بلکه از بزرگترین فرستنده ی المان پخش شد و چه افتخاری برای ایران و ایرانی... و البته پس از پخش صدای گوگوش در المان سیل تقاضای مردم المان در مورد ترانه های گوگوش و محبوبیت او در بین مردم انجا وصف ناشدنی است... تمام کارها گوگوش منحصر به فرد و شوک بر انگیز بود ..گوگوش یک باره در وسط خیابان روی نیمکت حاضر میشود..گوگوش در همه ی دورانها از زمان خود جلو بوده...هیاهوهای هالیوودی تازه چند سالی است که باب شده اما گوگوش.... مجله ی معروف اوجی چاپ ایتالیا گزارشی مفصل همراه عکسهای جالب درباره گوگوش تهیه کرد .این روزنامه که یکی از روزنامه های معروف و معتبر ایتالیاست نوشت یک خواننده ی 21 ساله ی ایرانی با دادن یک صفحه چنان موقعیت بی نظیری بدست اورد که تا کنون بی سابقه بوده... پس از موفقیت گوگوش کمپانی ار سی ار که یک کمپانی معتبر است و صفحات خود را پس از عقد قرار داد به تمام اروپا و امریکا میفرستد صفحات گوگوش به زبان ایتالیایی و فرانسوی و اسپانیولی و انگلیسی و.......در همه جا پخش کرد و از ان پس سیل طرفداران گوگوش علاوه بر ایرانیان به همه ی جوامع بین المللی افزایش یافت و پس از پیروزی شکوهمند گوگوش در فستیوال کان او یک خواننده ی بین المللی با طرفدارانی از هر کشور و مملکتی شد...پس از ان مدیر سالن المپاد که یکی از بزرگترین موزیک هال های اروپاست بدیدن گوگوش می اید و در برخوردی دوستانه از او میخواهد تا در اینده اهنگ های بیشتری را به زبان فرانسوی بخواند زیرا تعداد ترانه هایی که در فستیوال گوگوش میتوانست بخواند محدود بود... همچنین رادیو فرانسه از گوگوش بعنوان ماه ایران یاد کرده و در برنامه ای شبانه از او دعوت میکنند که بسیار مورد توجه قرار میگیرد... همچنین لانت دولار باشگاهی که جای اعیان و اشراف فرانسه است و ماری لافور خواننده و هنر پیشه ی معروف فرانسه در انجا برنامه اجرا میکند نیز از گوگوش دعوت میکند و به افتخار او مراسمی برگزار میگردد... گوگوش را به انگن دعوت کردند که در انجا 12 تن از خوانندگان مشهور جهان مثل هاردی سیلوی وارتان و ماری لافوره حضور داشتند و از انها عکسهایی به یادگار گرفتند... گوگوش یک ماه در پایین برج ایفل برنامه اجرا کرد و با خاویار ایران از مردمی که به دیدن برنامه ی او می امدند پذیرایی شداما با تمام این تفاسیر گوگوش برای ماندن در ان جامعه ی بین المللی میبایست از ایران و مردم ایران دور باشد و گوگوش طاقت این دوری را نداشت..خانواده ی او ایرانیان بودند.پس قرار داد دیگری تنظیم نکرد و مانند زمان انقلاب که به همه چیز حتی صحنه و موقعیت اش پشت پا زد و با این که در امریکا بود و میتوانست بماند ونیاید اما حتی اعدام و زندان و جنگ و همه چیز را به جان خرید تا در وطنش باشد و میان مردمانش اینک او که جامعه ی بین المللی و دوری از ایران و هموطنان برایش نا خوشایند است به ایران می اید تا بماند. دیگر بگذریم که هنر مندان و خوانندگان و مسئولین و دربار پس از ورود گوگوش با این همه افتخار برای او چه ها که نکردند و اگر تا قبل ان ممکن بود یکی دو مجله از گوگوش چیزی نگویند اما از این پس گوگوش روی جلد تمام مجلات بود و پر خواننده ترین مجلات انهایی بودند که از گوگوش مینوشتند و او که صدایش اینک تحت مربان فرانسوی و ایتالیایی تعلیم دیده بود زیبا تر از قبل میخواند و فیلم های او همچنان باز هم در صدر بود... خیلی جالبه که بدونید پای گوگوش از هشت سالگی به رادیو کشیده شد. وگوش از همان هفت سالگی این توانایی را داشت و برای اولین بار در رادیو در برنامه صبح جمعه شرکت کرد و پا به پای محمد مقدم مجری پیش کسوت رادیو برنامه اجرا کرد. هنوز هم که هنوز او بر روی صحنه با قدرت بیان خود به سرعت با تماشاچی ارتباط برقرار میکند و گویی که چندین سال به قولی با هم هم کاسه بوده اند.گوگوش در جشنواره های داخلی نیز جوایز متعددی را به دست آورده: دریافت جایزه برای بازی در فیلم طلوع. برنده جایزه سپاس به سال 1351 به خاطر حضور فیلم بیتا به عنوان بهترین بازیگر زن. گوگوش در سن هجده سالگی توانست این جایزه را ازآن خود کند که کار هر کسی نیست...دریافت این طور جوایزی نیازمند سابقه ای طولانیست که در پی سابقه طولانی سن هم زیاد میشود...اما فراموش نکنید که گوگوش اولین بازیگر خردسال بود و از سه سالگی در میان مردم به تجربیات خود افزوده. گوگوش اولین خواننده زن ایرانیست که در صحنه های بین الملل دیده شد... گوگوش به تنهایی سالن های بزرگی رو سلد اوت کرد. از جمله
Froum
Anahim
Air Canada center(
MGM grand
Kodak theater((
:بزرگترین سالن کانادا)سالن اسکارMadison square garden
Nassua coliseum
Huston
MCI center
Oakland
Arrowhead pond
Staple center
.
.
.
بله اینها سالن هایی هستند که مغلوب محض گوگوش شده اند . سلین دیان امده بود کنسرتش و از او بنام یک اوازه خوان استثنایی نام برده بود. این مطلب در یکی از روزنامه های خارجی ثبت شده و در آن درباره ی گوگوش و هنرش توضیحی داده و همچنین در آن نوشته شده که گوگوش اولین هنرمند ایرانی است که در این سالن در میامی کنسرت برگزار خواهد کرد.این سالن مخصوص اپرا میباشد و از همه لحاظ استاندارد است.
همه در جریان سکوت 21 ساله گوگوش هستیم.گوگوش 21سال محبوس بود و نمیتوانست بخواند. چه کسی باور میکرد که گوگوش بعد از 21 سال دوباره به روی صحنه میرود؟؟؟؟ چه کسی باور میکرد که در صورت به روی صحنه رفتن گوگوش آن چنان استقبالی از او بشود؟؟؟؟ سال 2000 را به یاد بیاورید...کانادا مملو از هیجان بود. سکوتی 21 ساله در حال شکستن بود که این سکوت در 29 جولای در شب آوازی برنده به وسیله هجرت شکسته شد...وای که چه افتخاریست. بعد از 21 سال ترانه ای را بخوانی و شور و هیجانی به پا کند که انگار این ترانه برای اولین بار در حال پخش است. مگر ممکن است؟؟؟؟ چه دلیلی دارد که بعد از 21 سال از اعتبار ترانه ها کم نشده؟؟؟ بگذارید جواب این سوار را از زبان شهیار بشنویم: یکی بود یکی نبود
به جز صدا هیچ کی نبود
صدا صدای مخملی
نه یک صدای بدلی
به رنگ ناب خاطره
دو ماهی و دو پنجره
یه پل به روی رود گل
همبازی یه قل دو قل
صدا صدای قدغن
فریاد جادویی زن
نور عزیز شب شکن
هق هق سرزمین من
صحنه ما غزل پوش
صدا صدای گوگوش
... بله..این صدای مخملی بود که هجرت...مرداب...کویر...طلاق...حرف را زنده نگه داشته و هنوز هم که هنوز موقع خواندن من و گنجشک های خونه جمعیت آنچنان به وجد میاید که امان خواندن به گوگوش نمیدهد.یا مثالی دیگر از کارهایی که فقط گوگوش انجام داده...کدام خواننده را سراغ دارید که وقتی از خواندن منع شود اما باز هم مردم به کنسرتش بیایند؟؟؟ چه طور؟
Thomas & Mack center
را به یاد بیاورید...سالنی که سه سال پیش قرار بود گوگوش در آن به همراه مهرداد آسمانی برنامه اجرا کند اما چند شب قبل از برنامه به خاطر یک سری شکایات که به قول خود گوگوش توسط هیچ کسان از او شد او نتوانست به روی صحنه برود.اما باز هم مردم برای شنیدن سکوت گوگوش به سوی سالن سرازیر شدند...گوگوش روی صحنه نبود اما مردم همه با هم ترانه های گوگوش را فریاد میزدند. طی این بیست و نه سال به سادگی قابل درک است که خاندان پهلوی به هر کنسرتی نرفته اند و فقط و فقط به کنسرت های گوگوش پای نهاده اند. مثل کنسرت اخیر در نیویورک که آن هم یکی از به یاد ماندنی ترین کنسرت ها بود. یک رخ داد چقدر باید مهم باشد که آن را در یک کشور روز ملی بنامند؟ خیلی؟
خوب برای مردم تاجیکستان روز تولد گوگوش روز ملی تاجیکستان است
... گوگوش در تونس کنسرتی به یاد ماندنی داشت...پس از این کنسرت او در جشنواره کارتاژ شرکت کرد و برنده مدال فرهنگ و هنر شد و توانست از دست رییس جمهور تونس لوح افتخاری دریافت کند.که بعد از اینها او را به تلویزیون ملی دعوت میکنند و از میخواهند که در مقابل دوربین تلویزیون هم برنامه اجرا کند. گوگوش وقتی بر روی صحنه در حال اجرای برنامه هست ترانه های خود را لب خوانی نمیکند و به صورت زنده آنها را میخواند.... تصور می کنم که مروری مختصر به افتخارات حین برنامه گوگوش خالی از لطف نباشد: او توانسته در ایر کانادا یک شبه 18000 نفر را به دور هم جمع کند.در سالن ناسا که برنامه داشت فرح پهلوی و محمد خاکپور نیز حضور داشتند.آروهد سالنی بود که در آن افراد زیادی از جمله لی آکو... کرایسلر...پیتر جینز...برای گوگوش دسته گل فرستادند و از او قدردانی کردند.رییس پلیس اورنج کانتی برای گوگوش تقدیر نامه ای فرستاد که دهمین تقدیر نامه بود که طی هشت کنسرت اخیر از شخصیت های مهم امریکا دریافت میکرد.استاپل سنتر:در این سالن بعد از اجرای برنامه شهردار لس آنجلس روز 21 اکتبر را روز گوگوش نامید.یو سی آی شیکاگو: فرماندار لینویز روز 28 اکتبر را روز گوگوش نام گذاری کرد.سن حوزه: در این کنسرت گوگوش توانست رکورد فروش بلیط ایگلز را بشکند و تا کنون رکورد دار بماند. در ادامه بشنویم از زبان دیگر سایت ها: کنسرت بیست و نهم جولای در تورنتو ، نخستین کنسرت گوگوش بود

«
. یک هفته پس از آن دومین کنسرت گوگوش در شهر ونکوور کانادا به تاریخ پنجم آگست 2000 برگزار شد ... یک کنسرت استثنایی و بی نظیر دیگر ... در شب فروم ، هر بار که گوگوش نازنین ترین ستاره و محبوب خواننده ی چهار دهه ی اخیر ، ترانه ای را خواند همه ی سالن با او خواندند ، همه ی سیزذه هزار نفر ، همه ، کوچک و بزرگ با او خواندند و در آن شرایط حتا انگار نیازی به ارکستر هم نبود ، چرا که آوای مردم ، سازهای صحنه بودند و صدای گوگوی ، صدای صحنه بودبلیت های کنسرتها بااین که بسیار گران تر از حد معمول بود در مدت چهل و هشت ساعت نایاب شد و کار به بازار سیاه کشید ... در بازار سیاه بلیت های این کنسرت به قیمت شگفت انگیز 2500 دلار هم خرید و فروش شد ... سالن پانزده هزار نفری کنسرت حتا یک جای خالی هم نداشت ... گوگوش غوغا کرد و جمعیت به همراه او سالن کنسرت را به لرزه در آوردند. حسن شماعی زاده هنرمند صاحب نام ، که خود آهنگ ساز ترانه ی کویر است در مورد اجرای این ترانه می گوید : گوگوش زیبا ترین اجرا کننده ی ترانه ی کویر است از این پس ، هیچ کس ، در هیچ زمانی نمی تواند این ترانه را به این زیبایی اجرا کند. در کنسرت لس انجلس ، شهردار لس انجلس و رئیس پلیس این شهر نیز حضور داشتند و هم چنین شماری از هنرمندان ایرانی ساکن انجا نیز بودند. در اینجا به چند برتری دیگر گوگوش به طور خلاصه میپردازم: آیا می دانستید که گوگوش به انتخاب مردم به عنوان ملکه ی زیبایی انتخاب شد؟
آیا می دانستید نماینده ی مجلس تاجیکستان در یک روز هفت بار به دیدن فیلم در امتداد شب گوگوش رفت؟
گوگوش هشت ساله بود که پایش به رادیو باز شد و در برنامه ی "صبح جمعه" شرکت کرد
آیا می دانستید که گوگوش در جشنواره ی کن به عنوان بهترین خواننده انتخاب شد؟ . گوگوش در سه سالگی دو برابر و نیم پدرش دستمزد می گرفت. با او عازم شهرستانها شد تا برنامه اجرا کند و همه جا با استقبال گرم مردم رو به رو می شد. به طوری که پدرش دیگر کار کردن را کنار گذاشت و گوگوش سه ساله نان آور خانواده شد.کیست که در تاجیکستان عکس هایش جای عکس رهبران کشور را در خانه ها گرفته است؟ در قلب عارف و عامی در این سرزمین رخنه کرده است و در کوچه و بازار با مردم فارسی زبان تاجیکستان پیوند عاطفی برقرار کرده است و بالاخره بذر دوستی ایران و موسیقی ایرانی را در دل آنها کاشته است...گوگوش در تاجیکستان حضور چشمگیر دارد. عکس های گوگوش در خیابانها کوچه ها، اداره ها و خانه ها دیده می شود. گوگوش در کتابخانه ی استاد دانشگاه، دفتر وزیر تاجیکستان و خانه ی موسیقی دان سنتی حضور دارد. افتخار آفرینی گوگوش فقط به حضورش به روی صحنه ختم نمیشود بلکه او با قدرت جلوی دوربین های فیلم برداری قرار گرفت و قریب به 30 فیلم از خود به جای گذاشت.گوگوش توانایی بر عهده گرفتن هر نقشی را داراست.خواننده(در امتداد شب)دخترک فراری(همسفر)دزد(شب غریبان)زنی ثروتمند(ممل آمریکایی) و... میبینید که گوگوش در هر نقشی که حضور داشته توانسته آن نقش را در حد اعلا اجرا کند.نظر هژیر داریوش را درباره انتخاب گوگوش برای شرکت در فیلم بیتا را از زبان خودش برایتان قرار میدهم:((من کم ترین عقیده ای برای موفقیت تجاری این فیلم پیش بینی نمی کنم ، می خواهم بگویم که حتا برای انتخاب گوگوش ، به هیچ وجه نظر تجارتی در نظر نبوده است . هدف من از انتخاب گوگوش ، صرفا استعداد خارق العاده ی دراماتیکی ست که در این دختر وجود دارد
((
.))حالا که نظر هژیر داریوش را گفتم حیف بود که نظر خود گوگوش را نخوانیم.گوگوش در باره ی نقشش در بی تا می گوید :در فیلم بی تا ، یک مقدار از روحیه ی من منعکس می شد ، نه فکر کنید که دیوونه ام ! اما خُب بعضی از خصوصیات معصومانه ی بی تای خل واره توی وجودم هست.))نظر بهمن فرمان آرا و سعید کنگرانی در باره حضور گوگوش در فیلم در امتداد شب
((
:بهمن فرمان آرا ، تهیه کننده ی فیلم در امتداد شب ، در باره ی این فیلم و چگونگی کار گوگوش می گوید : هر تهیه کننده ای سعی دارد که فیلمی که تهیه می کند بهترین باشد اما در نهایت این به قضاوت مردم بستگی دارد .اما در مورد کار گوگوش می توان بگویم که او جنبه ی تازه و ناشناخته ای از استعداد بازیگری خود را نشان داده است. بازی او در پاره ای از صحنه های فیلم به صورتی ست که هر کارگردانی را به فکر می اندازد به او به عنوان یک بازیگر پرقدرت نگاه کند و نه تنها به عنوان یک خواننده...تجربه ای که من به عنوان تهیه کننده از همکاری با گوگوش در این فیلم به دست آورده ام این بود که او کارش را جدی می گیرد و وقتی ایفای نقشی را می پذیرد هنرپیشه ای منظم و حرفه ای و پرکار است و رد مقابل کارش به شدت احساس مسئولیت می کند .در تمام مدت فیلم برداری از صحنه های این فیلم ، کارش را در کاباره تعطیل کرد و وقتی سر صحنه حاضر می شد برای ایفای نقش خود آماده گی کامل داشت و دیالوگ ها را از بر بود و جدی و منظم شروع به کار می کرد . به همین جهت می توان بگویم گوگوش پشت صحنه ، هنرپیشه ی جدی و منظمی ست و با آن گوگوش شیطان و بازیگوش که در تصور عده ای از مردم نقش بسته است کاملا تفاوت دارد. سعید کنگرانی در باره ی هم بازی شدنش با گوگوش در این فیلم گفت : از این اتفاق بسیار خوش حال شدم ، من عکس های گوگوش را جمع می کردم و همیشه دوست داشتم که او را از نزدیک ببینم. به نظر من گوگوش یک سوپراستار ایرانی ست ، او واقعن می داند دارد چه کار می کند ، شاید من نباید چنین اظهار نظری بکنم ، ولی خُب ، نظر شخصی ام را می گویم ، من هنوز هم «گوگوش» را مثل آن وقت ها که کوچک بودم دوست دارم و هنرمند مورد علاقه ی من است و واقعن برایش احترام قائلم. چهره ی گوگوش واقعن زیباست ، او یک زیبایی کلاسیک دارد که وقتی هشتاد ساله هم بشود باز دوست داشتنی ست. ))جالب است بدانید که وقتی فیلم در امتداد شب به اکران در می آید مردم چندین بار به دیدن فیلم می رفتند...باور کنید خطی که گوگوش بر صفحه روزگار کشیده پاک نشدنیست و تا همیشه نام گوگوش بر زبان ها جاریست و هیچ وقت مرداب و حرف و کویر و هجرت و کولی و....به پایان نمیرسند

. « در این زمهریر سکوت در این یلدای بلند بی آواز
گوگوش ، دهانه ی آتشفشان است
» لینک دانلود اجراهی باشکوهی چون کویر-جاده و مرداب
1.
http://www.4shared.com/video/Q_Mb907k/Googoosh_Kavir.html
2.
http://www.4shared.com/video/1nKRaSe6/dubai-mordab.html
3.
http://www.4shared.com/video/VT5kFMDJ/googoosh_jadeh.html
: کویر-نوکیا تیاتر: مرداب-مدیا سیتی دبی: جاده-فروم لس آنجلس: شاد و گوگوشی باشید تا همیشه... منبع
g00g00sh-love.blogfa.com
: ارسال شده در: پنجشنبه 27 آبان 1389 ، ساعت4:55
PM نسخه قابل چاپ کنسرت های تابستانی گوگوش
ارسال شده توسط

: لیدا 55 نظرات آنتالیا-منو گنجشکهای خونه
http://www.4shared.com/video/Vayn3lE4/Mano_gonjeshka_Antalya.html
: آنتالیا-طلاق
http://www.4shared.com/video/Uk58Xv2w/Talagh_Antalya.html
: اربیل-ساحل و دریا
http://www.4shared.com/video/zXM5k0Y8/Erbil_Pishkesh.html
: استانبول-آهنگ جدید ترکی
http://www.4shared.com/video/XvmP9oPP/googoosh_in_istanbol_new_song.html
: استانبول-دیگه گریه دلو وا نمیکنه
http://www.4shared.com/video/FdOC1CIh/Dige_gerye_delo_va_nemikone_is.html
: ونکوور-مخلوق
http://www.4shared.com/video/Cut7mKC9/Googoosh_in_Vancouver_2010_par.html
: ونکوور-باران
http://www.4shared.com/video/iHWmiGb8/Baran_vancouver.html
: .موزیک ویدیو"من همینم"از هنرآموزان
http://www.4shared.com/video/FQ90a98j/googoosh_music_academy_man_ham.html
.
.
gogoosh music academy : شاد و گوگوشی باشید. دوستدار شما(لیدا رحیمی)ارسال شده در: شنبه 22 آبان 1389 ، ساعت9:57
PM نسخه قابل چاپ گوشه ای از افتخارات گلبانو
ارسال شده توسط

: لیدا 39 نظرات در طول دوران هنرىگوگوش ، تمام مجلات و روزنامه هاى ایرانى در اکثر شماره هاى خود در باره ى زندگى و فعالیت هاى او خبر و گزارش و مصاحبه ها چاپ مى کردند
او در سینما نیز موفق بود و فیلم ها یى که در آنها بازى مى کرد از پر فروش ترین فیلم ها ى ایرانى هستند.گوگوش براى بازى در فیلم "بى تا" جایزه ى سپاس دریافت کرد.در سال 1971 در برج ایفل یک ماه خواند
با یک کمپانى فرانسوى به نام "بارکلى قرارداد بست و یک صفحه 45 دور به زبان فرانسوى خواند.در فستیوال"کن" هم از طرف همین کمپانى شرکت کرد و که در این فستیوال
"
تینا ترنر " و آیک ترنر" ار آمریکا و "ژولین کلوک " از فرانسه هم شرکت داشتند .گوگوش با ارکستر " فرانک پورسل " برنامه ى خود را اجرا کرد و جایزه ى اول این فستیوال را از آن خود کرد .یک سال بعد قراردادى با کمپانى " آرسى اى" در ایتالیا بست.. اینگلیسى، ایتالیایى ، اسپانیایى ،خواند که به صورت صفحه ى 35 دور در آمد .گوگوش داشت جهانى میشد به فستیوال "کانتا جیرو " دعوت شد . در تمام شهر هاى ایتالیا خواند و در فستیوال موسیقى " کارتاژ " در تونس شرکت کرد.پس از21 سال از ایران خارج شد.به سرزمین آزادى رفت. و با استقبال شدید مردم روبه رو شد اولین آلبوم گوگوش پس از خروج از ایران زرتشت نام دارد . استقبال ایرانیان در سراسر جهان ار این آلبوم یک استقبال بى سابقه بود.دی وی دی تهمت که مستندی از کنسرتهای گوگوش بود با فروش بی سابقه روبرو شد
یک مجله ى مطرح و پر تیراژ امریکایى به نام
...گوگوش چهره ى مطرح موزیک سال 2006 در آمریکا شد
LAWEEKLY
با نوشتن شرحى از دو کنسرت 8&7 اکتبر2006 از گوگوش به عنوان مطرح ترین چهره ى مو زیک 2006 نام برده است
و مانند همیشه گوگوش عزیز باعث افتخار و سربلندى ما ایرانى ها شد. . گوگوش جاودانه موزیک ایران به مناسبت نوروز 1388 ،پنج شنبه 12 مارچ در موزه متروپالیتن نیویورک روی صحنه خواند.که این کنسرت به دعوت مسئولان موزه از خانم گوگوش اجرا شد.این موزه بزرگترین موزه جهان و قدمی ترین موزه امریکاست. که تا به امروز هیچ خواننده ای در ان به صحنه نرفته است.واینک این افتخاری است برای ما ایرانیان که ستاره درخشان موزیکمان بر صحنه بلند این موزه تکیه زده است.مدت این کنسرت یک ساعت و نیم طول کشید . گوگوش در این کنسرت به همه زبانها ترانه اجر کردو یک مدلی که به 7 زبان اجرا کرد.و
در این کنسرت شخصیت های بزرگ امریکایی و ایرانی حضور داشتند.شخصیت های چون شهردار نیویورک،رئیس دانشگاه هاروارد، رئیس دانشگاه پرنستون،رئیس موزه متروپالیتن پرزیدنت پرسترین هاسپیتال،وچهره برجسته ایرانی در ناسا فیروز نادری ونام های بزرگ دیگر.نکته جالب دیگر اینکه یکی از زیباترین سفره های هفت سین در این موزه چیده شدو درباره سین ها توضیحاتی داده شد.همه مهمانان با غذاهای ایرانی پذیرایی شدند.و در اخر اینکه گوگوش عزیز باز هم مثل همیشه برای ما ایرانی ها افتخار شد.برایش ارزوی بهترنها را داریم.دعوت موزه متروپالیتن نیویورک به عنوان مشهورترین موزه تاریخی،فرهنگی و هنری امریکا از گوگوش- تنها خواننده زن ایرانی صاحب تایتِل در رفرنس های جهانی - برای افتتاح و اجرای کنسرت موسیقی شکوهمند او در نوروز و در این محل به مناسبت آنچه گوگوش عنوان داشت: " افتتاح یک تالار دائمی با نام " نیشابور" برای ارائه و نمایش آثار باستانی و میراث فرهنگی و هنری ایران زمین و نیز آثار هنری تجسمی از هنرمندان ایرانی.

استاد محمد رضا شجریان و گوگوش
فقط بزرگان از بزرگان یاد آرند :یک) "… البته تنها آن خوانندگان مثل خانم گوگوش، دارای سبک و صاحب شیوه ای خاص بودند.همچنین به علت تمرین مداوم و اجرای زیاد، پختگی پیدا کرده و کارشان را با استانداردها و کیفیت مورد نظر، خوب ارائه می کردند...آن آثار، ریشه و پایه و اساس داشت." از گفته های استاد محمد رضا شجریان .نشریه"راه نو".شماره ششم .نهم خرداد 1377 ، صفحه 20موسیقی:تنوع و تکثر،گذشته گرایی و نو گرایی در گفت و گو با استاد شجریان.دو) "... در تاجیکستان به هر کجا که می روم و با هر کسی که ملاقات می کنم،سوال نخستین آنان از گوگوش است. می دانم که خانم گوگوش،هنرمند واقعا خوبی است در سبک و بخش خودش در موسیقی ..." از گفته های استاد محمد رضا شجریان. به نقل ازکتاب "گوگوش ...عشق فریاد کند" به اهتمام زنده یاد محی الدین عالم پور.صفحه 5،چاپ وزارت فرهنگ تاجیکستان.Madison Square Garden , October 21th, 2006 , New York
-
در سالن Madison Square Garden جای خالی دیده نمی شد.
-
در این کنسرت فرح پهلوی و فرحناز پهلوی نیز حضور داشتند گزارش کنسرت گوگوش در دالاس... شنبه 11 مارس2006...نوکیا تیاتر
در حدود 6000 نفر از عاشقان شاه ماهی هنر ایران ، در سالن نوکیا تیاتر در دالاس گرد هم جمع شدند تا شاهد هنرنمایی گوگوش باشند. به گفته ی مردم دالاس بیشترین جمعیت ایرانی در کنسرت ها تا کنون 1500 نفر بوده است و رکورد جمعیت در دالاس شکسته شد . این در حالی است که قیمت بلیط ها گران بود
25 Dec 2004
Thomas &Mack Center , Las Vegas
شاید به جرات بتوانیم این کنسرت را بزرگترین و تاریخی ترین کنسرت گوگوش بخوانیم چرا که درطول تاریخ هنر، گوگوش تنها هنرمندی بود که سکوتش چندین هزار شنونده داشت. در این کنسرت گوگوش نازنین به دلیل مشکلات قانونی که به گفته ی خودش به دست هیچ کسان برایش پیش آمده بود اجازه ی خواندن و حضور بر صحنه را نداشت و به همین دلیل در پایین صحنه در بین مردم نشست و ترانه هایش را همراه با جمیعت چندین هزار نفری فریاد زد. ترانه های گوگوش را مهرداد آسمانی اجرا کرد و جمعیتی در حضور 6000 نفر برای دیدن سکوت گوگوش در سالن حضور یافتند. علاوه بر مهرداد ، کامبیز و پیروز نیز ترانه هایی را برای حاضرین اجرا کردند.لازم به ذکر است که پیش از شروع کنسرت، گوگوش ساعاتی را برای دادن عکس و امضا به دوست دارانش صرف کرد و با مردم دیدار کرد6 Jan 2001
Wembly Arena , London
در میان افراد حاضر در سالن، خانم فرزانه تاییدی و آقای منوچهر وثوق حضور داشتند. گوگوش در این کنسرت فقط ترانه های زرتشت و خاک اسیر را از آلبوم زرتشت خواند و همچنین ترانه های قدیمی جاده و دو پنجره را اجرا کرد و به دلیل حضور تعدادی بیننده افغان و تاجیک ترانه (ای کاروان ) را با لهجه افغانی خواند.روز بعد از این کنسرت اخبار

5 Nov 2000
San Jose , San Jose Arena
Channel 4 انگلیس گزارشی ده دقیقه ای از کنسرت پخش کردند و همچنین در روزنامه Guardian انگیس نیز رپرتاژ این کنسرت چاپ شد.در این کنسرت گوگوش رکورد فروش بلیط خولیو ایگلیزیاس را زد
28 Oct 2000
UIC Pavilion , Chicago
.حضور 11000 بیننده
فرماندار
21 Oct 2000
Staple Center , LA
Illinois آن روز ( 28 اکتبر ) را روز گوگوش نامگذاری کرد.پس از نواخته شدن اورتور طلاق ، گوگوش نازنین به یک باره از زیر زمین به روی سن ظاهر شد و طرفداران خود را غافلگیر کرد. او با لباسی سفید بر صحنه ظاهر شد. حدود 10000 تماشاچی در سالن حضور داشتند
7 Oct 2000
Arrowhead Pond , Anaheim
Sold out
.از نکات مهم این کنسرت می توان به حضور شهردار L.A اشاره کرد و بعد از این کنسرت شهردار روز 21 October را به نام گوگوش در کالیفرنیا ثبت کرد. همچنین در این کنسرت از روزنامه های Los Angles Times ،Daily News ،و تلویزیونهای CNN ،NBC و یکی دو رسانه دیگر آمریکایی برای تهیهء رپرتاژ و مصاحبه با گوگوش آمده بودند.در این کنسرت نیز شخصیت های هنری چون شهرام شب پره به همراه همسرش و همچنین بیژن پاکزاد،طراح معروف در ردیف اول حضور داشتند و گوگوش از این دو تن نام برد.همچنین سبد گل بسیار زیبایی از طرف کمپانی ترانه فرستاده شد.ضمنا گوگوش عزیز تمامی عواید این کنسرت را به کودکان مبتلا به سرطان اختصاص داد.در این کنسرت سبد گلهای زیادی از طرف لی آکو ،سلطان معروف کرایسلر،پیتر جینز ،گزارشگر معروف

ABC ،و همچنین گلهایی از طرف زویا و مارتیک عزیز برای گوگوش فرستاده شد.رئیس پلیس اورنج کانتی تقدیر نامه و خوش آمدی برای گوگوش فرستاد که این در واقع دهمین تقدیرنامه ای بود که گوگوش در طی اجرای 8 کنسرت از طرف شخصیت های برجسته و رسمی ایلات مختلف آمریکا کسب کرده بود. در کنسرت آناهایم شخصیت های هنری چون:زویا زاکاریان، مارتیک ، شهرام صولتی و آزیتا همسرش ،ژاکلین ،آیلین،لیلا و فریبا فروهرو مهران حضور داشتند.در این کنسرت یکی از تماشاچیان قاب عکسی از واروژان را به گوگوش تقدیم کرد و گوگوش نیز در هنگام اجرای ترانه حرف جای واروژان را خالی نمود.در این کنسرت گوگوش سه ساعت و نیم روی صحنه بود و فقط یک ربع استراحت کرد.شرکت ترانه جنجالی ترین اهنگ و ترانه سالهای اخیر را خرید:گوگوش-مهرداد اسمانی-زویا زاکاریان و منوچهر چشم اذز خالق
QQBANG BANG
گوگوش شاه ماهی هنر ایران امسال هم در صدر محبوبترین و مطرح ترین ستارگان موسیقی قرار داشت....کنسرت گوگوش بزرگترین رویداد هنری در دو دهه ی اخیر واشنگتن دی سی بود. نظرات هنرمندان درباره گوگوش در زمان سکوتش

: هایده:در میان این همه هنرمندان مقام گوگوش فرق می کند او همه امتیاز ها را چه از نظر صدا چه از نظر زیبایی و خوشذوقی به خودش اختصاص داده
...........................
مهستی:گوگوش یکی از هنرمندانی است که در کارش واقعا تک بوده و هنوز تک مانده
و برای خودش سبکی بوجود آورد که هنوز کسی به وجود نیاورده
حساب گوگوش از دیگر خوانندگان متفاوت است و نمی شود او را با دیگران مقایسه کرد
..................
ستار:گوگوش در هر کاری سبک خاص و سلیقه مخصوص داشت با یک حرکت جدید نا آشنا می توانست تالار را تسخیر کند
و تمام این خوانندهایی که الان موفق هستند فقط در نبودن گوگوش موفق شدند
هنوز که هنوزه تقلید گوگوش را می کنند واقعا فک می کنم گوگوش برای مردم و برای فرهنگ ما یک اسطوره بود که هیچ وقت از بین نمی رود
....................
صادق نو جوکی:من به گوگوش لقب نابغه میدهم شاید هر صد سالی بگذرد که یکی نظیر او داشته باشیم برای ایران گوگوش شخصییت افسانه ایست او توانسته به شکلی خیلی عمیق در قلب و روح مردم نفوذ بکند
.......................
عارف:من گوگوش رو از بچگی می شناختم واقعا هنرش ارثی بود به دلیل اینکه پدرش هم بسیار هنرمند بود همه چیز در ذات این بچه بود
در تاریخ موسیقی پاپ ایران یک وجود استثنایی بوده و هست و خواهد ماند
------------------------
احمد آزاد:گوگوش در خون و وجود هر ایرانی است همه آن کسانی که همسن و سال من هستند از آغاز تولدمان زمانی که موسیقی را شناختیم گوگوش با ما بوده
گوگوش کسی است که من فکر می کنم تمام وجودش مملو از موزیک بود و این بود که حرکاتش خواندش صداش تحریرش خلاصه همه چیزش لطف دیگری داشت و به همین دلیل هم موثرتر بود و تاثیر بیشتری روی مردم گذاشت او یک استثنا در موسیقی ایران است
.....................
شهره صولتی:من واقعا عاشق گوگوش هستم هنوزم که هنوزه نوار ویدیوش را نگاه می کنم با اینکه ?? سال گذشته ولی هنوز هر کاری که در آن زمان کرده حالا هم مد است در حال حاضر مردم همان کارها را می کنند چه برسد به خواننده ها
......................
کعبه ای - رییس شرکت پارس ویدیو:بدون خورشید طبیعت نمی تواند دوام بیاورد گوگوش در کار هنری برای جامعه هنری به مانند خورشید طبیعت اشت شما اگر وجود نو را قبول دارید وجود گوگوش را هم در کار هنری ایران باید قبول داشته باشید
.....................
مهدی ذکایی - سردبیر مجله جوانان:گوگوش یک پدیده بسیار استثایی است در موسیقی در تمام سی سال گذشته هیچ هنرمندی نتوانسته جایگزین گوگوش شود گوگوش یک آرتیست تمام عیار است یعنی یک ستاره ای است که در کار صحنه موسیقی اجرا بازیگری و همه اینها واقعا بی همتاست و واقعا هنوز کسی روی دستش نیامده
گوگوش در خون و فکر و اندیشه ایرانی هاست هنوز بعد از سالها سراغش را می گیرند
گوگوش کجاست ؟ چه می کند ؟ چرا نمی خواند ؟ به او چه گذشته ؟ چرا توی ایران ماندگار شده ؟ و .......ئ
او یک چهره همیشه به یاد ماندی است
......................
اسفند یار منفرد زاده:گوگوش یک استثناست همان طور که میدانید بازتابش را هم توی کشور های همیسایه به وضوح دیدیم و می بینیم
گوگوش توی قلب همه ایرانی ها جا دارد او از بچگی شروع کرد و در واقع با چند نسل بزرگ شد و خواند از سه سالگی به روی صحنه آمد تا انقلاب می خواند و واقعا کار صحنه را به عنوان یک آرتیست بلد است بسیار با استعداد است صدای خوشش یکی از امتیازات بزرگش است
تنها دختر ایرانی است که زنهای ایرانی هیچ گاه نسبت به او حسودی نکردند همه او را مثل بچه خودشان می دانستند و می دانند
واقعا هیچ کس جای او را نخواهد گرفت برای اینکه توی یک مدت بسیار دراز با مردم زندگی کرد و خوب خواند همگانی شدن کار گوگوش هم از ارزش کاریش کم نمی کند اعتبار گوگوش اتفاقا یکش همین همگانی شدنش است
گوگوش وقتی ترانه اجرا می کند با واژه بازی می کند واژه ها را تک تک با صورتش ادا میکند
.......................
ناصر شاهین فر نویسنده:اعتقادم در مورد گوگوش این است که اگر ما مردم ا دوست داریم و اگر به خواست مردم احترام می گذاریم در درجه اول می باید به گوگوش هم احترام بگذاریم
به دلیل اینکه گوگوش توانسته بزرگترین ابعاد محبوبیت را در میان جامعه ایرانی و عموما فارسی زبان همان طور من می دانم در افغانستان و تاجیکستان به دست بیاورد این خیلی مهم است
...................
احمد کریمی حکاک استاد دانشگاه:در این تردیدی نیست که در لحظه های زندگی جوامع افرادی پیدا میشوند که گرههای آروها و آمال فرهنگی میشوند
و به نظر من گوگوش از این نظر خیلی مهم است و پدیده جالبی است
این دختر ایرانی خوبروی - خوش صدا در دهه های ???? - ?? آن زمانی که در اوج فعالیت هنری خودش بود شاید تنها صدایی بود که از مرز های ایران در می گذشت و در تمام جهان فارسی زبان و بخش بزرگی از فرهنگهای همجوار و همسایه شهرت بدست آورد و آنها را آشنا کرد با شیوه ای از سخن گفتن به زبان خودشان
در عین حال تفاوتهای مخصوص و جالبی داشت و توجه افغانها و تاجیکها را به زبان فارسی و از آن طریق به میراث هنری و نهایتا به گذشته مشترک این فرهنگها معطوف کرد و این نقش بزرگی است که نصیب هر کسی نمی شود و گوگوش این اقبال را داشته است که همانطور که گفتم گره گاه آرزوی یگانگی ایرانیان و افغانان و تاجیکان بوده باشد
...................
هما سرشار:به اعتقاد من گوگوش به دو دلیل برای ایرانی ها دوست داشتنی و جذاب است و یک پدیده ویژه بشمار میرود
اول اینکه مردم ایان گوگوش را مثل بچه خودشان میدانند
چون این دختر از دو سه سالگی روی صحنه بوده و جلوی چشم ما و با حضور ما بزرگ شده
موقعی که از بچگی گوگوش را روی صحنه دیدیم یک علاقه و محبت خاصی به او پیدا کردیم و او را وابسته به خود احساس می کردیم و همیشه زندگیش را دنبال می کردیم مثل یکی از افراد خانواده خودمان به علاوه یکی از نادر کسانی است که روی صحنه حضور استثنایی دارد و همه را می تواند جذب کند برای اینکه خیلی راحت است خیلی خوش لباس است خیلی خوش ناز و اداست این به نظر من جزء ویژگیهای درجه دوم است در جه اول
یکیش همان بود که گفتم از بچگی روی دامه همه ما بزرگ شده ولی مهم تر از همه اینها محبوبیت گوگوش به عنوان خواننده ای که پانزده سال است که سکوت کرده و نمی خواند این یک پدیده استثنایی است
معمولا خواننده ها بعد از اینکه دو سه سال نمی خوانند از بین میروند به خصوص اگر این حالت در سن جوانی برایشان اتفاق افتد
و جالب تر اینکه بچه و جوانهایی به آهنگهای گوگوش گوش می دهند او را حتی در طول زندگیشان روی صحنه ندیدند یعنی بچه چهارده ساله الان با عشق و علاقه به این آهنگها گوش می دهد و از صدای گوگوش لذت می برد برای من به عنوان یک روزنامه نگار این پدیده خیلی جالب است و این ویژگی های او است
با آنکه این بانوی هنرمند هیچ کاری نمی کند اما به خاطر حضورش و به خاطر بودنش و به خاطر سکوت پر معنایش در این سالها یک پدیده قابل توجه است
کمتر ایرانی را می شناسم که این حس را به گوگوش نداشته باشد و اورا از آن خودش نداند و خودش را با او هم احساس نداند و این اتفاق برای کمتر خواننده و هنرمندی در طول زندگیش می افتد
.......................
پرتو نوی اعلی شاعر ایرانی:گوگوش با تمام هنرمندان ما متفاوت است هر چه قدر سنش بالاتر رفت برای خودش توانست خلاقیت و نو آوری داشته باشد
در زمینه آواز و شعر مدرن ایران کارهایی را که عرضه می کرد بسیار دل انگیر بوده و هست من خودم از کسانی بودم که وقتی گوگوش روی صحفه تلویزیون ظاهر میشد حتما افراد خانواده صدام می کردند که بیام گوگوش رو ببینم
من خیلی از کارهای گوگوش را دوست دارم و برایم همیشه تفاوت گوگوش با دیگراندر این بود که نو آور بود و صاحب یک سبک و روش ویژه برای خودش داشت که دیگران را هم تحت تاثیر قرار می داشت
تا به امروز که ما در لوس آنجلس هستیم و می بینیم که هنرمندان ایرانی که اینجا فعالیت می کنند بسیاری از کارها و حرکاتشان تحت تاثیر گوگوش است
چندین سال است که گوگوش ساکت است و کاری از او عرضه نمی شود ولی هنوز از یاد ها نرفته برای این است که ما خاطره گذشته اش را داریم
و خاطره گذشته اش این قدر قوی بوده برای ما که فراموشش نمی توانیم کرد
وقتی ضبط تلویزیونی و یا سینمایی از او می کردند گوگوش طوری نگاه به دوربین میکرد که همه را جذب می کرد
گوگوش فراموش نشدنی است الاقل تا زمانی که نسل ما هست هیچ وقت از خاطرمان نخواهد رفت
.....................
شهیار قنبری:گوگوش نازنین برای من بانوی ترانه است برای همیشه
تا صدا هست و تا ترانه هست گوگوش هست و سبز و همیشگی
نمی دانم به واژه ها واقعا چگون از همه انسانیتش از همه هنرش از همه اندازه هاش از همه تواناییهایش می توان بدرستی سخن گفت با اینکه کار من پرداختن و بازی کردن و پیدا کردن واژه هاست اما فر می کنم در این زمینه واژه ها توانایی لازم را ندارند که به درستی از همه بزرگیهای او سخن بگویند
گوگوش میلاد شعر و ترانه است من هنرمندی نظیر گوگوش ندیده ام
...............
ویگن در تلویزیون:گوگوش هنرمند بدنیا آمده هنر در خونشه من همیشه گفتم کسی با تقلید نمی تواند گوگوش شود مگر اینکه گوگوش زاده شود که بعیید میدونم مثل گوگوش حالا حالاها بدنیا بیاد. آماری از جمعیت حاضر در کنسرت های گوگوش
T o r o n t o 2000
vancouver 2010
: حضور 18000 نفر
V a n c ouver 2000
حضور 13000 نفر
Los Angeles 2000
حضور 20000 نفر
New York 2000
حضور 10000 نفر
H o u s t o n 2000
حضور 11000 نفر
Washington 2000
حضور 17000 نفر
O a k l a n d 2000
حضور 10000 نفر
A n a h e i m 2000
حضور 14000 نفر
Los Angeles 2000
حضور 10000 نفر
C h i c a g o 2000
حضور 9000 نفر
San Jose 2000
حضور 9000 نفر
Atlantic City 2000
حضور 5000 نفر
Las Vegas 2000
حضور 12000 نفر
Las Vegas 2000
حضور 10000 نفر
O b erhausen 2000
حضور 9000 نفر
F r a n k f urt 2001
حضور 11000 نفر
L o n d o n 2001
حضور 8000 نفر
S t o c kholm 2001
حضور 7000 نفر
B e r m e n 2001
حضور 8000 نفر
S t o c kholm 2001
حضور 7000 نفر
P a r i s 2001
حضور 9000 نفر
L o n d o n 2001
حضور 8000 نفر
V i n n a 2001
حضور 9000 نفر
D u b a i 2001
حضور 2000 نفر(به دلیل قیمت بسیار بالای بلیط ها)
D u b a i 2001
حضور 20000 نفر
T u n i s 2001
حضور 9000 نفر
T o r o n t o 2001
حضور 18000 نفر
Los Angeles . 2003
حضور 17000 نفر
A n a h e i m 2003
حضور 14000 نفر
Washington.. 2003
حضور 17000 نفر
Las Vegas 2004
حضور 6000 نفر(خواندن گوگوش قدغن بود)
Los Angeles 2005
حضور 17000 نفر
Washisngton. 2005
حضور 8000 نفر
San Francisco 2005
حضور 9000 نفر
Las Vegas 2005
حضور 10000 نفر
D a l l a s 2006
حضور 6000 نفر
V a n c ouver 2006
حضور 6000 نفر
T o r o n t o 2006
حضور 16000 نفر
San Diego 2006
حضور 7000 نفر
Los Angeles 07 Oct. 2006
حضور 3500 نفر(کداک تیاتر)
Los Angeles 08 Oct. 2006
حضور 3500 نفر(کداک تیاتر)
New york 2006
حضور 7000 نفر
toronto 2007
حضور 13000 نفر
germany 2007
حضور 11000 نفر
london 2007
حضور 6000 نفر
swedwn 2007
حضور 7000 نفر
sanjose 2008
حضور 4000 نفر
miami 2008
حضور 4000 نفر
dubai 2008
حضور 18000 نفر
los angeles 2008
حضور 7000 نفر
oakland 2009
حضور 4000 نفر
washington 2009
حضور 4000 نفر
melborne 2009
حضور 4000 نفر
sydney 2009
حضور 5000 نفر
malaysia 2009
حضور 3000 نفر
dubai 2009
حضور 7000 نفر
london 2010
حضور 13000 نفر
dubai 2010
حضور 7000 نفر
toronto 2010
حضور 14000 نفر
antalya 2010
حضور 6000 نفر
erbil 2010
حضور 1200 نفر(مرز ایران و عراق بسته بود) حضور 6000 نفربازتاب گوگوش در نشریات ترکیه بعد از کنسرت استانبول: منابع




ارسال شده در: شنبه 24 مهر 1389 ، ساعت9:53
PM نسخه قابل چاپ بیوگرافی گوگوش
ارسال شده توسط

: لیدا 45 نظرات نام دخترِ بهار، فائقه است ، فائقه آتشین ، اما از همان کودکی ، گوگوش صدایش کردند و گوگوش، نامی ارمنی ست . پدرش صابر آتشین ، از آذربایجان ایران بود و مادرش از آذربایجان شوروی و دوستان شان، یعنى کسانی که از مهاجرین بودند بیش تر ارمنی – مسیحى بودند و اسم هایى چون نینوش ، مینوش و گوگوش بین شان بسیار مرسوم بود و به همین دلیل پدرش ، اسم گوگوش را برای دخترک زیبا انتخاب کرد و قصدشان این بود که در شناسنامه هم گوگوش باشد اما ثبت احوال این اجازه را نداد.گوگوش بر طبق تاریخى که در شناسنامه اش ثبت شده ، هیجدهم بهمن ماه سال 1329به دنیا آمد اما خود می گوید که بنابر گفته ی مادرش روز پانزدهم اردیبهشت به دنیا آمده بنابراین گوگوش تنها هنرمندی است که برای دوستدارانش هم تولدِ بهاره دارد و هم تولد زمستانه.دخترک زیبا در خیابان سرچشمه ی تهران به دنیا آمد . پدرش درتهران و شهرهای بزرگ و کوچک ، برنامه های هنری اجرا می کرد.دو ساله بود که همراه پدر به روی صحنه رفت ، اما نه برای آوازخواندن ، پدرش آکروبات می کرد و وقتی حس کرد که دخترک می تواند روی پا بایستد از او به عنوان پارتنر استفاده کرد به این ترتیب که پایههای دو صندلی را روی هم می گذاشت و دخترک را روی صندلی بالایى می نشاند و صندلی پایینى را گاهی با چانه و گاهی هم با دندان بلند می کرد.یک بار در حین اجرای برنامه ، صندلی از چانه اش لیز خورد ودختر کوچولو از بالای صندلی به پایین پرت شد اما بین زمین و هوا ، پدرش موهای دخترک را گرفت و از افتادنش به پایین جلوگیرى کرد بعد از این ماجرا ، گوگوش دیگر بالای صندلی نرفت.در همان سنِ دو ساله گی ، اگر صفحه ای را یکى دو بار گوش می داد می توانست مثل خود خواننده بخواند و زیر و بم آهنگ را رعایت کند ، شعرِ ترانه را هم زود از بر می شد .پدرش می گفت : استعدادی در این بچه بودکه من می دانستم روزی شکوفه می کند و به گُل می نشیند. وقتی گوگوش دوساله بود ، صابر آتشین از همسرش جدا شد و سرپرستی گوگوش و برادر کوچک ترش را به عهده گرفت . به این ترتیب ، گوگوش و برادرش با پدرشان زندگی می کردند و به همین دلیل ، هر جا که صابر آتشین برنامه داشت گوگوش هم حضور داشت و به طور مداوم ، برنامه های خواننده های معروف آن زمان مثل دلکش پوران ، غزال و آقای جبلی را می دید و آواز خواندن آنها را به زیبایى تقلید می کرد. صابر آتشین وقتی این استعداد را در گوگوش دید تصمیم گرفت که دخترک زیبا را روی صحنه بگذارد .گوگوش کوچولو ، سه ساله بود ، کوچک تر از آن بود که حس کند روی صحنه برنامه اجرا می کند به همین دلیل وقتی که بزرگ تر شد، صحنه برایش عادی شد ، روی صحنه احساس می کرد که در خانه اش است ... گوگوش می گوید:
»
یادمه که از همان بچه گی ، جلوی تماشاگرها بی آن که خودمو ببازم برنامه اجرا می کردم ، توی یک پادگان نظامی اون همه آدم نشسته بود و من خیلى راحت خوندم ، همه تعجب کرده بودند از اون سال ها تا حالا ، با شنونده ها و تماشاگران بسیاری رو به رو بودم.»بدین ترتیب ، دخترک سه ساله روی صحنه رفت که آواز بخواند ،اما کوچولوتر از آن بود که قدش به میکروفن برسد به همین دلیل زیر پایش یک صندلی گذاشتند ، اما باز هم قدش به میکروفن نمی رسید و آن قدرخودش را بالا می کشید که به میکروفن برسد.گوگوش سه ساله، روی صحنه، ترانه های دلکش ، پوران ، مرضیه و مصطفی پایان را ماهرانه تقلید می کرد خودش می گوید که معنی کلمات رانمی فهمیدم ، فقط می خواندم. از همان زمان در کارش به موفقیت چشم گیری دست یافت و دستمُزدش ، چند برابرِ دست مُزد پدر شد . تا مدتی با پدرش دو نفری برنامه اجرا میکردند ، اما بعد پدرش به مرور کارش را کنار گذاشت و گوگوش از سنِ چهارساله گی به شکلِ رسمی نان آورِ خانه شد.به این ترتیب ، هر شب روی صحنه رفتن و آواز خواندن و اجرای برنامه در شهرهای مختلف ادامه پیدا کرد . در سال های بعد که زمان مدرسه رفتن بود ، اولین بار کلاس اول را در مدرسه ی دل شاد در خیابان مولوی تهران شروع کرد صبح ها به مدرسه می رفت و عصر ها برنامه اجرا می کرد و تا ساعت دوازده ی شب بیدار بود چنان که وسط های شب در هر جایى که برنامه داشت وقتی خوابش می بُرد ، نوبت برنامه اش که می رسید از خواب بیدارش می کردند و روی صحنه می رفت .دختر کوچولوی هنرمند وقتی به شش ساله گی رسید پدرش برای بار سوم ازدواج کرد که این ازدواج تاثیر زیادی بر زنده گی گوگوش گذاشت و تا روزِازدواج خودِ گوگوش ، با این خانم یعنى همسرِ پدرش یا به عبارتی ، نامادری ، زندگی می کرد .نامادری گوگوش صاحب دو پسر شد که یکى از این پسرها را گوگوش کوچولو که خود بچه ای بیش نبود ، بزرگ کرد دخترک زیبا ، با وجودِ سن کم ، هم مدرسه می رفت ، هم شب ها برنامه اجرا می کرد و زمانی هم که در خانه بود مسئول مراقبت از بچه و انجام برخی از کارهای خانه بود.ادامه ی تحصیل برای گوگوش بسیار دشوار بود ، چون مجبور بود تکلیف های مدرسه اش را پشت صحنه ی مکانی که برنامه داشت انجام دهد ، شب ها دیر می خوابید و صبح زود هم باید بیدار می شد و به مدرسه می رفت و این از عهده و توان بچه ای در سن و سال او خارج بود ، به همین دلیل ، در مدرسه زنگ اول را خواب بود.معلم ها که شرایط او را می دانستند به او اجازه می دادند که زنگ اول را سر کلاس بخوابد . در عین حال، مجبور بود برای اجرای برنامه با پدرش به شهر های مختلف سفر کند و به همراه این همه مشغله بازیگرِ فیلم های سینمایى هم بود با این مشکلات و دشواری ها ، تحصیلات ابتدایى را به هر زحمتی بود تمام کرد اما فعالیت های هنری به او این فرصت را ندادکه به تحصیلاتش ادامه دهد و به ناچار مدرسه را ترک کرد اما زبان انگلیسى را خیلى خوب یاد گرفت.خبرنگار مجله ی امید ایران ، در همان روزها می نویسد :» سردبیر ، ناگهانی و با عجله از من خواسته بود که رپرتاژ مفصلی از گوگوش تهیه کنم و به همین دلیل ، شبانه به پشت صحنه ی تئاتر رفتم . گوگوش در کنارِ آینه ، پشت میزى نشسته بود و با دست چپ ، مشغول مشق نوشتن بود و در همان جا، من گفت و گو را شروع کردم . درست در لحظه ای که مدیرِ تئاتر به او اخطار کرد : گوگوش نوبت توست او با عجله روی سن رفت و از پی آن صدای دست زدن ها و ابرازِ احساسات مردم را شنیدم و دیگر هیچ ... »پنج سال بعد از این گفت و گو ، مجله ی امید ایران در گفت و گوی دیگری که با گوگوش داشت می نویسد :«وقتی وارد اتاق گوگوش شدم داشت با عروسک هایش بازی می کرد وصدای یک خواننده ی اسپانیولی به گوش می رسید و من بی اختیار به یاد ملاقات گذشته مان افتادم ، پنج سال پیش و پشت صحنه ی تئاتر... از اتاق او حرف بزنیم : یک اتاق کوچک و تمیز و قشنگ بود ، در سمت راست ، تخت خواب ودر مقابل ، کمد لباس هایش قرار داشت و بعد از آن آلبوم های عکس و عروسک ها و عکس های خودش که به گوشه و کنارِ دیوارها آویزان کرده و بعد کلکسیون قوطی سیگار و یک عکسِ اختصاصی و حقیقی از حضرت امیرالمومنین که می گفت از موزه ی پاریس برای او فرستاده شده وبعد میز غذا خوری و یکى دو صندلی ، اتاقی ساده و مشغول کننده بود. آدم هر چه بیش تر می خواست ، بیش تر می جست . مخصوصن در قفسه ی کتاب ها و مجلاتش ، همه چیز پیدا می شد و معلوم بود گوگوش در اوقات فراغت یا کتاب می خواند و یا مجله و بعد از این ها صفحه هایى از خوانندگان اسپانیولی که نماینده ی روحیه ی جوان و پُر هیجان و غمگین گوگوش استسینما
گوگوش در هفت ساله گی ، اولین فیلم سینمایى خود را بازی کرد . در این فیلم که بیم و امید نام داشت گوگوش هفت ساله ، ایفاگرِ نقش اول فیلم بود و بعد از آن ، فیلم فرشته ی فراری که باز هم عهده دارِ نقش اول بود.در اوایل بازیگری اش ، گفت و گوی مفصلی با گوگوش در مجله ی امیدایران سال 1345 به چاپ رسید و این در حالی بود که گوگوش فقط در چهار فیلم ، بیم و امید ، فرشته ی فراری ، پرتگاه مخوف و شیطون بلا بازی کرده بود.
گوگوش در همان زمان ها می گفت :
«
من بازیگرى را بیش تر از هرکاری دوست دارم و فکر می کنم در سینما موفق تر از جاهای دیگرم اما درحال حاضر ، سینمای فارسی نمی تواند به طور باید و شاید از من استفاده کند تا زمانی که بخل و حسد در بین کارگردان و تهیه کننده و هنرپیشه های معروف وجود دارد وضع از این بهتر نمی شود .
«
وقتی از او در موردِ بازیگران مورد علاقه اش سوال می کنند ، پاسخ می دهد : «آذر شیوا ، شهلا و پوری بنایى خیلى خوب بازی می کنند و آرمان یک هنرمند واقعی ست .»صابر آتشین سرپرست کارهای دخترش بود و او بود که قرارداد می بست که گوگوش در چه فیلمى بازی کند . خودش نمی دانست چه کسی نقش مقابلش را ایفا خواهد کرد ؟ قصه ی فیلم چیست ؟ ... پدرش قرارداد می بست و دخترک اجرا می کرد و به همین دلیل در آن سال ها ، در هر نوع فیلمی بازی کرد کمدی ، سوزناک ، نقش بچه ها ... اولین فیلمی را که خودش پسندید و مایل بود در آن بازی کند فیلم طلوع بود ... گوگوش در مدت فعالیت هنریش در سی و یک فیلم بازی کرد که دوفیلم به نام های حاجی فیروز و مرد کرایه ای در آخرین مراحل نیمه تمام رها شدند و هرگز به نمایش در نیامدند . اینک گوگوش از میان همه ی فیلم هایش ، فقط بی تا را دوست دارد.«اطلاعات مربوط به فیلم «بی تا» را می توانید رد بخش فیلم شناسی گوگوش ببینید»
جشنواره ی سینمایى سپاس
فیلم بی تا، به کارگردانی ی هژیر داریوش و نویسندگی گلی ترقی و بازی زیباى گوگوش در سال 1351 اکران شد .بازی چشم گیر و جذاب گوگوش دراین فیلم باعث شد که جشنواره ی سینمایى سپاس که هر ساله در ایران برگزار می شد او را به عنوان بهترین بازیگرِ زن سال انتخاب کند و آن سال جایزه ی جشنواره ی سپاس به گوگوش تعلق گرفت.
نخستین ترانه گوگوش در سن پانزده ساله گی ، اولین ترانه ی مستقل خود را بهنام شهرزاد قصه گو اجرا کرد .آهنگ این ترانه را هنرمند صاحب نام حسن شماعی زاده ساخته بود که در واقع ، اولین تجربه های حسن شماعی زاده در زمینه ی آهنگ سازی بود .حسن شماعی زاده از زمانی که هفده یا هیجده سالش بود در اصفهان با ارکسترگوگوش کلارینت می زد .
نخستین پرواز
گوگوش در شانزده ساله گی برای اجرای برنامه به خارج از ایران سفرکرد ، به امریکا ، لندن ... این مسافرت ، اولین پرواز به کشورهای خارجی بود ...
گوگوش در این باره می گوید :
«
من خیلی اشتیاق این مسافرت را داشتم که با موفقیت فوق العاده ای هم توام بود .ایرانى های مقیم امریکا و لندن از من استقبال فوق العاده ای به عمل آوردند روی هم رفته دراین مسافرت بیست و پنج روزه ، پنج برنامه اجرا کردم تنها بدی این مسافرت این بود که وقت محدود بود و مجبور بودیم زود برگردیم. »«در امریکا برای ما برنامه ی بازدید از استودیوهای فیلم برداری هالیوود و آشنایى با هنرپیشه گان ترتیب داده بودند و حتا دو پیشنهاد خیلی جالب برای ما رسید یکی کمپانی مترو گلدن مایر و دیگر کمپانی برادران وارنر متاسفانه هر دو بی جواب ماند .در یک فرصت کوتاه ، وارن بیتى را در هتل هیلتون دیدم و چند دقیقه ای با هم صحبت کردیم و از من خواهش کرد که برایش آواز بخوانم ، خواندم و خیلى خوشش آمد.» برنامه ی جالبی که گوگوش در این مسافرت ها اجرا کرد و مورد استقبال قرار گرفت این بود که هر آهنگی را از هر کشوری می خواند ، لباس مخصوص همان کشور را به تن می کرد آهنگ های هندی ، اسپانیولی ، عربی ، ایرانى ... برای اجرای هر آهنگی ، لباس های مخصوص آن سرزمین را می پوشید.وقتی خبرنگار مجله ی امیدایران از او در باره ی بزرگ ترین آرزویش پرسید ، گوگوش هفده ساله پاسخ داد :
«
بزرگ ترین آرزوی من ، پرواز به کشورهای خارج استنخستین ازدواج
گوگوش در همین هفده ساله گی با محمود قربانی آشنا شد و این آشنایى در هیجدهم بهمن ماه سال 1346 به ازدواج انجامید . هیجدهم بهمن ، در واقع روز تولد گوگوش نیز بود.در آبان ماه سال 1347 گوگوش ، مادر شد ، مادری هیجده ساله ، و نام پسرش را کامبیز گذاشت.بعد از ازدواج ، گوگوش همراه همسرش به امریکا رفت و در سالن پالادیوم هالیوود کنسرتی برگزار کرد که حدود هزار و اندی مهمان ایرانى و خارجی در این کنسرت حضور داشتند که با توجه به تعداد ایرانیان مقیم لس انجلس در آن سال ها ، رقم قابل توجهی بود. پس از باز گشت به ایران ، اولین ترانه ای که گوگوش اجرا کرد و به شکل صفحه به بازار عرضه شد ترانه ای بود به نام قصه ی وفا با شعر ایرج جنتی عطایى و آهنگ پرویز مقصدی ... و بعد با ترانه ی ستاره آی ستاره همکاری خود را با شهیار قنبری آغاز کرد ... ستاره آی ستاره ، نخستین ترانه ی شهیار قنبری بود که از رادیو پخش شد.بدین ترتیب ، دوره ی جدیدى از زندگی هنری گوگوش آغاز شد دوره ای که با هنرمندانی چون شهیار قنبری ، اردلان سرفراز ، ایرج جنتی عطایى ، بابک افشار ، پرویز مقصدی پرویز اتابکی ، اسفندیار منفرد زاده ، حسن شماعی زاده و واروژان همکاری کرد. سال 1350 ، تحولی نو در ترانه رخ داد و آن میلاد ترانه ی نوین ایران بود . این موج نوی ترانه در ایران ، با ترانه ی «قصه ی دو ماهی» شهیار قنبری آغاز شد که با صدای زیباى گوگوش به خانه ها رفت و گُل کرد.
صحنه های جهانی در زمینه ی فعالیت های گوگوش در عرصه ی بین المللی ، توسط محمود قربانی با شخصی به نام جورج کریسمس قراردادی بسته شد که او به عنوان مدیرِ برنامه های گوگوش ، کار خود را در این زمینه آغاز کرد و این اولین بار بود که یک هنرمند ایرانی ، مدیر برنامه ای در این سطح داشت و همین کار ، مقدمه ی قراردادی شد با کمپانی باکلی Barclay که مدیر آن ادی باکلی بود این قرارداد در پاییز سال 1970 امضاء شد. با درخواست این کمپانی ، گوگوش باید در پاریس اقامت می کرد تا توسط معلم های مخصوص آموزش های لازم را می دید.گوگوش با همسر و پسرش به پاریس رفت و هشت ماه در این شهر اقامت داشت و در طی این مدت موارد مربوط به صحنه و لهجه ی فرانسوی را آموخت و پس از این مدت توانست دو ترانه ی فرانسوی را به گونه ای اجرا کند که به راستی تشخیص این که خواننده غیر فرانسوی است مشکل بود . وقتی صفحه ای که این دو ترانه ی فرانسوی را در پشت و روی خود داشت به بازار آمد گوگوش در فستیوال میدم کن که یک جشنواره ی موسیقى بود شرکت کرد.
فستیوال میدم کن
شرکت کردن گوگوش در فستیوال کن ، یک واقعه ی بزرگ در زندگی هنری او بود . در این فستیوال ، خواننده های بزرگ دنیا از امریکا و اروپا شرکت داشتند و این فستیوال سه شب ادامه داشت و برنامه ی گوگوش در شب سوم بود . در این فستیوال ، پورى بنایى نیز همراه گوگوش بود.کمپانی بارکلی براى تبلیغ صفحه ی گوگوش ، یک ماشین بزرگ صفحه پُرکُنی را در مقابلِ در ورودی فستیوال قرار داده بود که همان جا صفحه را پُر کرده و به مردم می داد . در شب فستیوال ، گوگوش بسیار مورد توجه قرار گرفت و صفحه ی طلایى جایزه ی فستیوال میدم کن در سال 1971 به گوگوش تعلق گرفت و این جایزه در کنار جایزه ها و یادبودهای باکلی ، موسسه ی پخش صفحه ی پاریس قرار گرفت.
فستیوال سن رمو
دومین قرارداد خارجی گوگوش با کمپانی RCA بود . این کمپانی می خواست در زمینه ی تکثیر صفحه های گوگوش قرارداد ببندد اما گوگوش با کمپانی بارکلی قرارداد داشت و امکان بستن قرارداد باRCA ممکن نبود و همین موجب شد که کمپانیRCA قرارداد گوگوش را از کمپانی بارکلی خرید و گوگوش برای انجام قرارداد باRCA با همسر و پسرش به ایتالیا رفت. در ایتالیا قرار بر این شد که گوگوش باید هر ترانه را به پنج زبان زنده ی دنیا اجرا کند و این در قدرت و توانایى گوگوش بود که حتا بدون این که زبانی را بلد باشد می توانست ترانه را به آن زبان به بهترین شکل اجرا کند. در همین زمان نیز در ایران ، صفحه های مجله ها همه به گوگوش اختصاص داشت و همه بی صبرانه منتظرِ بازگشت گوگوش به ایران بودند. در استودیوى کمپانیRCA دوازده آهنگ فستیوال سن رمو را انتخاب کردند و گوگوش همه ی آن ها را به زبان انگلیسى خواند و بعد دو آهنگ JBeityو Sixttonliev به زبان ایتالیایى ساخته شد که قرار شدگوگوش این دو ترانه را به پنج زبان اجرا کند. در این زمان ، همه ی نشریات ایتالیا در باره ی گوگوش و فعالیت هایش می نوشتند. گوگوش با خانواده اش ، یک بارِ دیگر به ایران سفر کرد که با استقبال بی نظیر هم وطنانش رو به رو شد و نماینده گی پخش دو ترانه ی ایتالیایى گوگوش نیز به کریم چمن آرا ، مدیر شرکت بتهوون واگذار شد. گوگوش بعد از اقامت سه ماهه در ایران ، به سببِ قراردادش بهایتالیا باز گشت در حالی که مارتیک و آندرانیک نیز به عنوان اعضای ارکسترش همراه او بودند در همین دوره بود که گوگوش برای اجرای برنامه برای سفارت ایران در امریکا ، به امریکا دعوت شدو برنامه ای بسیار موفق را اجرا کرد.
فستیوال کانتاجیرو
گوگوش پس از بازگشت به ایتالیا در فستیوال کانتاجیرو شرکت کرد .این فستیوال هر شب در یک شهر ایتالیا بر پا می شد و یک فستیوال سراسری بود. در طول پنج شب آخر فستیوال ، گوگوش بسیار خوش درخشید به طوری که صفحه ی گوگوش به زبان ایتالیایى ، پرفروش ترین صفحه ی ایتالیا شد . آهنگ معروف آی بیلیو ، ترانه ی معروف همین فستیوال است که گوگوش در حالی که موهای بلندش را خیلی کوتاه کرده بود و با یک لباس ویژه که طراحی آن از خودش بود این ترانه را اجرا کرد.بعد از این فستیوال ، گوگوش به مدت دو ماه به ایران باز گشت وبا اجرای برنامه های بی نظیر و ترانه های زیبا در اوج قرار گرفت و موهای کوتاهش در ایران به مدل موی گوگوشی معروف شد و مردم تا سال ها، موهای خود را مدل «گوگوشی»کوتاه می کردند ... هنوز هم به آن مدل مو ، گوگوشی می گویند.گوگوش پس از دو ماه اقامت در ایران به ایتالیا بازگشت تا صفحه ی سی و سه دور فستیوال سن رمو را پُر کند . این صفحه ی سی و سه دورکه به آنLP می گفتند به دو زبان ایتالیایى و اسپانیش بود. آهنگ فستیوال سن رمو ، توسط گوگوش و یک خواننده ی معروف ایتالیایى به نام نیکلا دیباری به ایتالیایى خوانده شد و همان آهنگ برای کشورهای اسپانیش زبان هم ، به زبان اسپانیش خوانده شد. در سفر گوگوش به تونس ، رئیس جمهور تونس ، مدال درجه ی یک هنر را به گوگوش اهدا کرد. بعد از این دوره گوگوش به ایران بازگشت و ترانه های زیبا و ماندگار خود را اجرا کرد ... در همین دوره ، بین گوگوش و محمود قربانی اختلاف به وجود آمد و به دنبال آن بعد از پنج سال زنده گی مشترک از هم جدا شدند. پس از جدایى ، گوگوش در ایران ماند ، وقتی از او پرسیدند که آن فستیوال ها و سفرهای خارجی چه شد ؟ گوگوش پاسخ داد : «می خواهم گوگوش ایرانى باشم تا میری ماتیو ی دوم فرانسه یا پتی پراوای دوم ایتالیا
ملکه ی زیبایى
با مرور همه ی این رویدادها ، به سال 1353 می رسیم ... در این سال ، رفراندومی از سوی مجله ی جوانان صورت گرفت با عنوان ملکه ی زیبایى خواننده ها ... این رفراندوم با رای مردم ، ملکه یزیبایى آواز خوانان را انتخاب می کرد ... در این سال گوگوش از طرف مردم به عنوان ملکه ی زیبایى آواز خوانان انتخاب شد.
محبوب ترین آواز خوان زن
در همین دوره ، از طرف دو مجله ی هفتگی جوانان و زن روز، هر ساله رفراندومی برگزار می شد که در این رفراندوم ها محبوب ترین آواز خوانان زن و مرد سال در دو گروه پاپ و سنتی از طرفِ مردم انتخاب می شدند .در همه ی سال هایى که این رفراندوم برگزار می شد ، گوگوش هر سال به عنوان محبوب ترین آواز خوان زن انتخاب می شد.هم چنین رفراندومی هم با عنوان بهترین ترانه ی سال برگزار می شد که در این رفراندوم هم بارها ترانه هایى که گوگوش اجرا کرده بود به عنوان بهترین ترانه ی سال برگزیده شد.
ازدواج دوم
هم چنین ، در این سال ، سوژه ی داغ نشریات دو نام گوگوش و بهروز وثوقی بود ... این دو در تاریخ بیست و چهارم آبان ماه سال 1354 ازدواج کردند ازدواجی بسیار ساده و بی سرو صدا که فقط چند تن از دوستان بسیار نزدیک شان در مراسم عقد حضور داشتند.گوگوش علاوه بر آواز خواندن و بازیگری سینما ، به فعالیت های هنری دیگری نیز مشغول بود مانند برنامه های تلویزیونى و رادیویى و شوهای مختلف.
برنامه های تلویزیونی
چشمک : گوگوش چندین سال پیاپی ، مجری برنامه ی چشمک بود.برنامه ی چشمک که یک برنامه ی موسیقى بود به کارگردانی فرشید رمزی ، از پُر بیننده ترین برنامه های تلویزیونى بود که عصر های جمعه پخش می شد.رنگارنگ : این برنامه نیز در زمان خود از موفق ترین برنامه های هنری تلویزیون بود که عصرهای جمعه از شبکه ی دوم تلویزیون پخش می شد. برنامه ی رنگارنگ از سال 1355 آغاز شد و تا سال 1357 ادامه داشت. این برنامه به مناسبت های ویژه ، از شکل اصلی خود خارج می شد و مفصل تر و جالب تر به مردم ارائه می شد. در همه ی برنامه های ویژه ی رنگارنگ ، گوگوش مجری برنامه بود.
پنجره ها : این برنامه در سال 1356 ، جمعه شب ها پخش می شد و برنامه ای بسیار موفق بود ...گوگوش در این برنامه علاوه بر خواندن ترانه ،در تکه های نمایشى نیز بازی می کرد .شبکه ی صفر : این برنامه کاری از حسن خیاط باشی بود که در سال 1357 ، جمعه شب ها از تلویزیون ملی ایران پخش می شد و بیننده گان بی شماری نیز داشت .دراین برنامه که طنزی جذاب و دیدنى بود ، گوگوش هم نقشِ منشی مهندس بیلى را بازی می کرد و هم به اجرای ترانه می پرداخت.
برنامه ی رادیویی
از برنامه های رادیویى ، می توان به برنامه ای به نام رادیو تعطیلی اشاره کرد که هر هفته صبح های جمعه از رادیو پخش می شد و طرفداران بی شماری نیز داشت . گوگوش و زنده یاد منوچهر نوذری ، مجریان برنامه بودند . این برنامه کاری از شاهرخ نادری بود.علاوه بر برنامه های رادیویى و تلویزیونی ، گوگوش مجری شوها وبرنامه های هنری و اجتماعی مختلفی نیز بود. یکى از این برنامه ها که هر ساله در هتل هیلتون تهران برگزار می شد، مراسم انتخاب دخترشایسته ی ایران بود . این مسابقه ، از طرف مجله ی هفته گی زن روز برگزار می شد و گوگوش در سال های 1355 ، 1356 و 1357 مجری این مسابقه ی بزرگ بود .«اطلاعات مربوط به شوهای تلویزیونی و برنامه های رادیویی گوگوش را می توانید در بخش Show ببینید»
آخرین ترانه ها
آخرین ترانه هایى که از گوگوش در زمان قبل از انقلاب ضبط شد دو ترانه بود یکى ترانه ای به نام روزِ خوب بود ، با شعر زویا زاکاریان و دیگر ، ترانه ای به نام نعمت عشق که هر دو ترانه از کمپانی آونگ بود. ترانه ی نعمت عشق ، ترانه ی عاشقانه ای است با شعر محمد صالح علا و آهنگ صادق نوجوکی که ماجرای آن داستان عاشقانه ی پدر و مادر آهنگ ساز این ترانه است که محمد صالح علا بعد از شنیدن آن این شعر را گفت و ترانه ی نعمت عشق ساخته شد. مجله ی جوانان در سال 1356 ، مطلبی در مورد این ترانه ی عاشقانه چاپ کرده بود.« اطلاعات مربوط به ترانه ی نعمت عشق را می توانید در بخش گوگوش میوزیک ببینید»
فصل تو ، فصل شکفتن
گوگوش از نظر اخلاقی ، انسانی ساده و وارسته است ، بزرگ ترین حُسن او این است که خودش است و بسیار دل رحم و مهربان و دل سوز است.زویا زاکاریان همکار و دوست نزدیک گوگوش ، در باره اش می گوید : »مارتیک ما را به هم معرفی کرد ، به هم نگاه کردیم ، دست دادی مو از سر رسم و عادت لبخندی زدیم و هر دو هم زمان گفتیم : خوش وقتم . نشستیم رو به روی هم ، این گوگوشی نبود که من در برنامه های تلویزیونى دیده بودم این دخترک هزار بار مهربان تر و دوست داشتنی تر ازخواننده ی محبوب کشور ما بود .لطف کودکانه اش ، آدم رااز مقوله ی ترانه و موسیقی و آواز جدا می کرد و می بُرد تا ته طراوت پنج و شش ساله گی و نازک تر و شفاف تر از آن بود که به تحلیل قلم خبرنگاران نشریه ی زنانه و آن روزنامه ی مردانه و آن یکى مجله ی همگان در بیاید ...راویان اخبار برای فروش کالای خود ، دوست داشتند او را در زنده گی خصوصی ، زنی افسرده و مظلوم و ستم کشیده معرفی کنند.خوب گویا ما مشرقی ها ، همه چیز را از دریچه ی ترحم و دل سوزی زیباتر می بینیم اما او نه مظلوم بود و نه مغبون ، زیرا هر کسی که به او با ناخالصی و سوء نیت نزدیک می شد خودش در درجه ی اول لطمه می دید یا ضرر می کرد دوست نداشت کسی او را بزرگ تر از آن چه که هست به مردم معرفی کند.او هرگز برای خودش رزومه های کتبی و شفاهی و مدرکِ تحصیلى دروغین نتراشید .پرونده ی بی نیازی و آزاده گی اش بالاتر از قله های این اطوارهای نازل و معمولی پرواز می کرد و هیچ وقت هم با وصله زدن خودش به دامن این و آن گروه سیاسی و آن دسته ی بزمی و یا رزمی برای هنرش حمایت کننده نتراشید ، قدش بلندتر از آن بود که شخصیتى یا گروهی بتواند برایش سرسایه شود. آن وقت این سروِ هنر و این کوهِ اعتماد به نفس ، صد و پنجاه وهشت سانتی متر قد و چهل و پنج کیلو وزن بیش تر نداشت.جالب ترین و مهم ترین خاصیت گوگوش از نظرِ من ، قوه ی تمیز او در کار هنریش بود . گوگوش اَوَلن فرق بین عشق ورزیدن به هنر و شهوت را به درستی می دانست عشق به معنی تلاش مداوم از راه درست برای پیشرفت ، و شهوت به معنیِ انجام هر کاری و رفتن به هر جایى به هر قیمت برای کسب شهرت . گوگوش ، عشق را تا بی نهایت داشت و شهوت ورزیدن در هنر را از وجودش ریشه کن کرده بود
ازدواج سوم
گوگوش در سال 1356 ، با آقایى به نام همایون مصداقی که صاحبِ چندین شرکت بیمه بود آشنا شد و بعد از مدتی با وی ازدواج کرد. تا چندین ماه قبل از انقلاب و در روزهای حکومت نظامی در ایران ، که کارهای هنری و به ویژه موسیقى تعطیل بود گوگوش به همراه همسرشبه فرانسه رفت و بعد از آن به سویس رفت که به پسرش که در آن جا درس می خواند سر بزند. پس از چندی ، برای افتتاح یک کلاب به لس انجلس دعوت شد که اقامت شان در لس انجلس دو ماه و نیم طول کشید و در همان زمان نیز نظام حاکم بر ایران دچار دگرگونی شد . جریانات کمپ دیوید ، رفتن شاه فقید از ایران ، بسته شدن فرودگاه مهرآباد و ورود خمینى به ایران باعث شد که اوضاعِ ایران به کُلی تغییر یابد و به دنبال این تغییر ودگرگونی ، گوگوش که در لس انجلس به سر می بُرد دچار نوعی بلاتکلیفى شد . از طرفی ، نه پولی به همراه خود آورده بود که با آن زنده گی خود را بگذراند و همه ی اموالش در ایران بود و نه می توانست به ایران باز گردد ومثل سابق برنامه اجرا کند ، چون در نظام جدید حاکم بر ایران آواز خواندن برای خانم ها به کُلی ممنوع بود و با هنرمندان رژیم گذشته به خصوص باخانم های آواز خوان رفتار خوبی نمی شد و عین حال ، اطرافیانش به او می گفتند که اگر به ایران برگردی اعدام خواهی شد. این دلایل سبب شد که گوگوش در لس انجلس بماند و بدین ترتیب ، یک شب اجرای برنامه در کلاب تازه افتتاح شده ، به پانزده برنامه کشیده شد و این درحالی بود که حتا دست مزدش را نیز نپرداختند. گوگوش و همسرش به ناچار ، با یاری یکى از دوستان شان به نیویورک رفتند و دو ماه و نیم هم در نیویورک اقامت داشتند و در این جا گوگوش با یک تصمیم ناگهانی ، قصد باز گشت به ایران را کرد و بدون این که به فکر عواقب این کار باشد به ایران باز گشت.
امان از روز ِ بی روزن
پس از ورود گوگوش به ایران ، به سفارش یکى از همکارانش به نام مسعود فرد منش که آن روزها شغل بسیار مهمی در فرودگاه مهرآباد داشت بدون این که به او آزاری برسانند از فرودگاه به منزل مادرش رفت چون خانه ی شخصی اش را به خوابگاه دانشجویان واگذار کرده بودند. اوایل سال 1358، گوگوش به زندانِ اوین احضار شد ، نه تنها گوگوش ، بلکه چندین هنرمند دیگر نیز به همراه او توسط اطلاعیه ای که در روزنامه های کیهان و اطلاعات چاپ شده بود برای باز جویى احضارشدند.این بازجویى ها چهار بار پشت هم اتفاق افتاد تا این که درآخرین بازجویى که بعد از تعطیلات نوروز 1359 بود از گوگوش تعهد گرفتند که تحت هیچ شرایطى فعالیت هنری نداشته باشد ، و به عبارتی ، صدا ، تصویر و حضورش قدغن شد. بعد از این ماجرا ، یک بار دیگر هم به کمیته ی هفت حوض نارمک احضار شد و باز هم بار دیگر به دایره ی منکرات احضارش کردند به ساختمانی در خیابان وُزرا . پس از بازجویى ، یک ماه در زندان به سربُرد که این دوره ی زندان ، با بازجویى های مکرر شبانه همراه بود از ساعت نه شب تا سه نیمه شب. پس از رهایى از زندان ، زنده گی گوگوش در روزهای جنگ و پس از آن در سکوت و انزوا سپری می شد و بعد از دوازده سال زندگی مشترک با همایون مصداقی ، در سال 1368 از هم جدا شدند.در این دوران که گوگوش در ایران به سر می بُرد ، قرار شد که درامریکا فیلم و سریالی بر اساس زنده گی گوگوش ساخته شود که حتا سناریوی آن را یکى از معروف ترین چهره های تلویزیون ایران نوشته بود و با کامبیز پسر گوگوش هم در این زمینه صحبت و مذاکره شده و مقدمات کار نیز فراهم شده بود ، اما بنا به دلایل مختلف این فیلم و سریال ساخته نشد.
تاجیکستان
مردم تاجیکستان ، علاقه ی زیادی به گوگوش دارند و مداوم کارهای هنری و زنده گی او را دنبال می کنند این عشق به گوگوش تا جایى ست که آقای امامعلی رحمانف ، رییس جمهور تاجیکستان ،روز تولد گوگوش را در تاجیکستان روزِ ملی اعلام کرد و در این روز جشن های ملی در سراسر تاجیکستان برپا می شود و تلویزیون ملی تاجیکستان ، برنامه های ویژه ای به مناسبت میلاد گوگوش پخش می کند.در سال 1369 ، آقای محی الدین عالم پور از تاجیکستان ، به دلیلِ عشقِ مردمش به گوگوش به ایران آمد شاید که بتواند گوگوش راپیدا کند و خبری از او برای مردم تاجیکستان تهیه کند. آقای عالم پور پس از جست و جو و تلاش بسیار ، گوگوش را دید و پس از سال ها ، مصاحبه ای با این هنرمند بزرگ انجام داد و عکس های جدیدی از او گرفت و به مردم تاجیکستان پیشکش کرد.وی زمانی که به تاجیکستان بازگشت ، این مصاحبه را به صورت کتابی به نام مسافر راه عشق منتشر کرد. یک سال بعد ، کتاب دیگری از آقای عالم پور در باره ی زنده گی گوگوش منتشر شد با نام روزگار تلخ و شیرین گوگوش که این کتاب مورداستقبال شدید مردم تاجیکستان و فارسی زبانان آسیای میانه قرار گرفت .آقای عالم پور ، در زمستان سال 1995 میلادى به ضرب گلوله ی فردی ناشناس ، از دنیا رفت . روحش شاد.
همسفر
در سال 1379 کتابی به نام همسفر ، کاری از حامد حمیدا ، درایران منتشر شد .حمیدا در این کتاب ، متن بیش ترِ ترانه هایى که گوگوش اجرا کرده را گرد آوری کرده بود اما فقط متن ترانه ها ، و نه تنها به اسمِ گوگوش اشاره ای نشده بود بلکه از نام شاعران و آهنگ سازان این ترانه ها هم اثری نبود.این کتاب از طرف انتشارات حمیدا به بازار آمد و فروش بسیار بالایى داشت و به چاپ دوم و سوم هم رسید.
وقت خوش پرواز
گوگوش هم چنان در سکوت و انزوای خویش زنده گی می کرد تا این که درسال 1370 با مسعود کیمیایى کارگردان صاحب نام سینماى ایران ، ازدواج کرد و پس از نُه سال که از زنده گی مشترک شان می گذشت اتفاق تازه ای در زنده گی اش رُخ داد.یک شرکت فیلم سازی در ایران ، از طریق مسعود کیمیایى، پیشنهاد بازی در فیلم به او داد .گوگوش تعهد کرده بود که هیچ گونه فعالیت هنری نداشته باشد اما قرار نبود که این فیلم ها در ایران تهیه شود.گوگوش پیشنهاد بازی در فیلم را پذیرفت و قرارداد بازی در چهارفیلم بسته شد . تهیه کننده ی فیلم ها به گوگوش گفت که باید بیرون از ایران کار کنیم تا جلوی مزاحمت ها و اشکالاتی که می تواند پیش بیایدگرفته شود ، گفت ، بهتر است این جا نباشیم کار را تمام می کنیم و این ها را درمقابل عملِ انجام شده قرار می دهیم ، یعنی همان کاری که برای دیگر هنرمندان قدیمی کرده بودند بعد از بسته شدن قرار داد فیلم ، صحبت کنسرت را پیش کشیدند و قرار داد کنسرت نیز در ایران بسته شد و گوگوش بعد از پرداخت مبلغ مالیاتی که به وزارت دارایى بدهکار بود موفق به گرفتن گذرنامه شد. هدایت فیلم ، بعد از امضای قرارداد ، خود را کنار کشید و گوگوش را به شخصی به نام منوچهر خوش زبان سپرد .خوش زبان ابتدا با نام دیگری به گوگوش معرفی شد با این شرح که ، این آقا در کانادا اقامت دارند و امور مربوط به سفر ما را انجام می دهند.گوگوش در این باره می گوید : «من اولین بار او را در مقابل اداره ی گذرنامه دیدم ، آمده بود که به گفته ی خودش ، پاسپورت مرا بگیرد و همان روز برای گرفتن ویزا به سفارت کانادا ببرد ، بعد ها خبردار شدم که به جای من در پاسپورتم امضا کرده ، یعنى نوشته بود گوگوش ... در حالی که امضای من گوگوش نیست ، بعد هم با پاسپورت من رفته بود به پاریس تا برای برگزاری ی کنسرت قرارداد ببندد و بعد از دو سه روز هم برگشته بود ایران. بعدها که در کانادا بودیم یک آقایى به نام عباس ، سرو صدایش در آمد که گوگوش از طرف جمهوری اسلامی آمده و قبلش هم می خواستند با من قرارداد ببندند که من این کار را نکردم .بعد از سر وصدای این آقا در پاریس بود که من فهمیدم آقای خوش زبان به جای رفتن به سفارت کانادا به فرانسه رفته وپاسپورت مرا هم نشان این و آن داده که ببینید گوگوش دارد می آید واین هم پاسپورتش.« گوگوش در برابر عمل های انجام شده ی زیادی قرار گرفت . بعد از رسیدن به کانادا ، توسط یکی از دوستان دوره ی کودکی مسعود کیمیایى که همسرش یک وکیل امریکایى بود ، قرارداد فارسی که در ایران بسته شده بود را به انگلیسی برگرداندند و در ترجمه ی انگلیسی ، بعضی از موارد قرارداد هم تغییر کرد و قراردادی برای پنجاه و دو کنسرت در یک سال بسته شد.گوگوش در بین اجرای کنسرت ها ، برای بازی در قیلم ، به همراه شوهرش مسعود کیمیایى به کوبا رفتند و دو ماه در آن جا بودند تا این که تهیه کننده ی فیلم خبر داد که اجازه ی ساخت فیلم را نمی دهند و به این ترتیب ، موضوع فیلم و بازی گوگوش در آن منتفی شد.گوگوش در بدو ورودش به کانادا ، آلبومی به نام زرتشت ضبط کرد که آهنگ های این آلبوم در ایران ضبط شده بود اما صدای گوگوش برای این آلبوم درکانادا ضبط شد. این آلبوم توسط منوچهر خوش زبان با کمپانی به نام کیااینترتینمنت به بازار عرضه شد. کمپانی کیا اینترتینمنت ، چندی بعد به نوا مدیا تغییر نام داد !! گوگوش در طول یک سال و چند ماه ، کنسرت های با شکوه اش را در امریکا ،کانادا ، اروپا و دوبی اجرا کرد
گوگوش در غربت نیز گرفتار آدم های نا بکار و قرار دادهای عجیب و غریب شد و از سال 2003 تا 2005 باز هم در سرزمینى دیگر و به نوعی دیگر آواز خواندن او قدغن شد .سرانجام در تابستان سال 2005 ، صدای گوگوش برای بار دوم آزادشد و گوگوش در هفدهم سپتامبر سال2005 کنسرت بسیار با شکوهی در سالن فروم لس انجلس برگزار کرد.
گوگوش از سال 2003 تا 2005 سه آلبوم ترانه به دوست داران خود پیشکش کرد.گوگوش دو نوه ی زیبا به نام های دارا و مایا دارد و مایا کوچولو ، شباهت زیادی به کودکی گوگوش عزیز دارد.
عشق به گوگوش
امروز که گوگوش در امریکاست ، طرفداران و عاشقان بی شمار او در ایران از هر سن و سالی همراه اویند . اینان با وجود این که کیلومتر ها از گوگوش دورند ، نه می توانند به کنسرت هایش بروند و نه می توانند لحظه ای او را از نزدیک ببینند اما همیشه و هر لحظه به یادش هستند و روز و شب شان با صدای زیبای او سپری می شود.این عاشقان ، گاه احساسات و عشق خود به گوگوش را بر در و دیوار شهر و یا کنار دریا ، بر روی شن های ساحل ، روی تی شرت ها و یا وسایل تزیینى منزل ، و نقاشی کردن چهره ی گوگوش بازتاب می دهند .
البومهای شاه ماهی ایرانیان گوگوش:

01:
اگه بمونی اگه نمونی 1996_1375 پارس ویدئو
02:
آخرین خبر 2004_1383 کلتکس رکوردز
03:
کنسرت گوگوش و چند لطیفه با لهجه شیرین او 1993_1372 ترانه رکوردز
04:
کنسرت کانادا 2001_1380 کیا
05:
در امتداد شب 1996_1375 ام.زد.ام رکوردز
06:
فصل تازه 1991_1370 ترانه رکوردز
07:
عاشقانه ها 2000_1379 کلتکس رکوردز
08:
حجم سبز 2010_1389 سنتری رکوردز
09:
گوگوش 1 جاده 1990_1369 کلتکس رکوردز
10:
گوگوش 2 مرداب 1990_1369 کلتکس رکوردز
11:
گوگوش 3 دوماهی 1990_1369 کلتکس رکوردز
12:
گوگوش 4 دو پنجره 1990_1369 کلتکس رکوردز
13:
گوگوش 5 کویر 1990_1369 کلتکس رکوردز
14:
مانیفست 2005_1384 ام.زد.ام رکوردز
15:
منو گنجشکای خونه پارس ویدئو
16:
کوه پارس ویدئو
17:
نیمه گمشده من 1991_1370 ترانه رکوردز
18:
پل 1992_1371 ترانه رکوردز
19:
کیو کیو بنک بنگ 2002_1381 ترانه رکوردز
20:
ستاره آی ستاره 1996_1375 ترانه رکوردز
21:
ولوم 1 1998_1377 ام.زد.ام رکوردز
22:
ولوم 2 1998_1377 ام.زد.ام رکوردز
23:
ولوم 3 1998_1377 ام.زد.ام رکوردز
24:
ولوم 4 1998_1377 ام.زد.ام رکوردز
25:
ولوم 5 1998_1377 ام.زد.ام رکوردز
26:
ولوم 6 1998_1377 ام.زد.ام رکوردز
27:
اهنگهای طلایی گوگوش 2000_1379 ترانه رکوردز
و البومهای مشترک
1:
گوگوش و داریوش مسبب کلتکس رکوردز
2:
گوگوش و مهرداد شب سپید 2008 ام.زد.ام رکوردز
3:
گوگوش و مهرداد عکس فوری 2004 کلتکس رکوردز
4:
گوگوش و شهریار قنبری شناسنامه 1 یادم باشه یادت باشه 1993_1372 پارس ویدئو
5:
گوگوش و شهریار قنبری شناسنامه 2 حرف 1993_1372 پارس ویدئو
6:
گوگوش و حسن شماعی زاده و مازیار 1993_1372 پارس ویدئو
ارسال شده در: چهارشنبه 21 مهر 1389 ، ساعت6:38 PM نسخه قابل چاپ آخرین ارسالها















ستاره باران در شهر فرشتگان googoosh cosmetics گوگوش در بغداد شب آوازهای معطر بدرود تبریک نوروز باستانی شب آفتابی در سن حوزه گذری بر رد پای خاطره اروپا غرق در نور و شادی آکادمی موسیقی گوگوش۲۰۱۰ موزیک ویدیو"باران" چرا گوگوش؟؟؟ کنسرت های تابستانی گوگوش گوشه ای از افتخارات گلبانو بیوگرافی گوگوش لیست کامل عناوین یادداشتها
: www.hamsafar.org www.shahmahy.com www.googoosh.tv www.katibeh-havva.blogfa.com